در قسمت نظرات وبلاگی بحثی صورت گرفته بود دربارهی اینکه زبانشناسی به ادبیات بیشتر مربوط است یا شیمی! در این پست قصد دارم دربارهی دو رویکرد متفاوت به زبانشناسی بنویسم که مشخص می کند که زبانشناسی به کدام علوم نزدیکتر است...
1. اگر زبانشناسی رو به عنوان علم زبانشناسی، یعنی رویکرد Generative چامسکی و پیروانش در نظر بگیریم، زبانشناسی در زمره ی علوم طبیعی و در کنار شیمی، فیزیک، زیست شناسی و گاه ریاضیات قرار می گیره. در این تعریف زبانشناسی یک علم محسوب میشه و اشتراکات بسیاری با علوم طبیعی دیگه داره. اشتراکاتی که برای یک layman یا حتی یک "زبانشناسی دان" layman قابل تصور هم نیست. زبانشناسی در جایگاه علوم طبیعی، مطالعه ی ذهن انسان -در واقع ساختارهای شناختی موجود در ذهن انسان- رو هدف قرار داده و در نهایت منجر به شناخت فیزیکی، شیمیایی، زیست شناختی و عصب شناختی یک پدیده منحصر به فرد، یعنی زبان خواهد شد. منظور از زبان، آن نظام زیست شناختی و محاسباتی موجود در ذهن انسان است. نه ابزاری برای برقراری ارتباط که مجموعه ایست از نشانه های قراردادی!
2. زبانشناسی تعریف دیگه ای هم بین یه گروهی از افراد داره که معمولا بر اساس زبانشناسی نقشگرای آقای هلیدی و پیروانشون هست. از این دیدگاه، زبانشناسی به ادبیات ربط داره. چون اینا زبان رو به قول خودشون نظامی از نشانه ها در نظر می گیرن که نقش اصلی اش برقراری ارتباط در جامعه هست و ... . اگر منظور دوستان از زبانشناسی، اینه.خب بله. ربط داره به ادبیات. مسائلی مثل کاربرد شناسی، تحلیل گفتمان، نشانه شناسی و ... . اما توجه داشته باشید که این رویکرد علم تلقی نمیشه بلکه قسمتی بامزه و جالب از علوم اجتماعی/انسانی محسوب میشه که نتایج جالب اما سطحی به دست می ده و به هیچ جایی هم نمی رسه چون scientific rationality نداره. چون the study of everything هست! هیچ علمی به معنای واقعی علم، این مدلی مسائل رو تحلیل نمی کنه! بازم تاکید می کنم، هر چند یافته های این حوزه ها جالبه اما سطحی هستن و در نهایت منجر به "درک" خاصی از پدیده ها نمیشن.
درد ما (همونطور که آقای کریمی در وبلاگشون هم اشاره کردن) اینه که رویکرد علمی به زبان هنوز تو کشور ما فهمیده نشده. حتی بین بزرگترین استادان زبانشناسی این مملکت. وقتی کسی زبانشناسی رو با "مهری باقری" و "جرج یول" و "ابوالحسن نجفی" یاد گرفته و اتفاقا افتخار می کنه که ما تو دانشگاه باقری و یول خوندیم! چطور میشه توقع داشت متوجه بشن که علم زبانشناسی ربطی به ادبیات نداره؟ البته من به کسی خرده نمی گیرم، چون مشکل از نظام آموزشیه که اینطور آموزش میده. دلیلشم مشخصه: بی سوادی استادان! وقتی انجمن زبانشناسی ایران، که فعلا تنها متولی زبانشناسی در ایرانه و مسئول برگزاری اکثر همایش هاست و بزرگترین اسم های زبانشناسی ایران اون رو اداره می کنن، همایش هایی همچون "هم اندیشی شعر فارسی و زبانشناسی" یا "نشانه شناسی شعر" برگزار می کنه، چه توقعی از کسانی داریم که تازه در کنکور ارشد زبانشناسی شرکت کردن؟
چند مساله ی دیگه:
1. دوستانی که تازه می خوان زبانشناسی رو شروع کنن، اگر برای رشته تون ارزش و جایگاه علمی می خواهید در نظر بگیرید که در محافل علمی حرف برای گفتن داشته باشه و توسط دانشمندان سایر علوم جدی گرفته شه ناگزیر به انتخاب رویکرد اول هستید. اما اگر زبانشناسی رو یک سرگرمی جالب دانشگاهی می دونید و نهایتا هم میخواهید رشته تون در این جایگاه باشه به دومی بپردازید. همچنانکه تا امروز در ایران رسم بوده!
2. باقری، نجفی، و یول رو میشه نقطه شروع درنظر گرفت. اما به اینها استناد نکنید. به خدا اینا یک اپسیلون هم از زبانشناسی به شما یاد ندادن که اینقدر جدی گرفتید. اگر می خواهید زبانشناسی بدونید آثار اینها رو بخونید:
Cedric Boeckx
Juan Uriagereka
Howard Lasnik
Norbert Hornstein
Kleanthes K. Grohmann
Charles Reiss
Lyle Jenkins
Ray Jackendoff
3. یکی از دوستان نوشته بودن: "مگه اقای چامسکی که الان شدن چامسکی.از ابتدا در همین حوزه درس خوندن؟ایشون سیاستمدار و ریاضیدان بودن."
اینم باز عدم شناخت رو نشون میده و اظهار نظر. آقای چامسکی از اول هم زبانشناس بودن. ایشون درجات لیسانس، فوق لیسانس و دکتری شون رو در زبانشناسی و از دانشگاه پنسیلوانیا اخذ کردن. البته شکی نیست که در حوزه های سیاست و ریاضیات هم تاثیرات زیادی داشتن. اما هرگز سیاستمدار! و ریاضیدان! نبودن! برای آگاهی بیشتر به کتاب Chomsky: A life of dissent اثر Robert Barsky منتشر شده توسط MIT Press در سال 1998 مراجعه کنید! در صفحه 19 این کتاب می بینید که چامسکی از سن 12 سالگی با مطالعه ی کتاب پدرش درباره ی "دستور عبری" کم کم به مسائل زبانی علاقمند می شود و در دوران دبیرستان بیشتر علاقمند شده تا اینکه در 16 سالگی وارد دانشگاه پنسیلوانیا شده و نزد Zellig Harris شروع به تحصیل آکادمیک زبانشناسی می کند!
بگذریم...
متاسفانه وقت توضیح دادن ربط شیمی و سایر علوم به زبانشناسی رو ندارم. از طرفی واضحه که اگه این کار رو بکنم هم، با این کله شقی که ازتون دیدم نمی پذیرید، لذا شما رو به این آثار ارجاع می دم باشد که رستگار شوید!
* کل کتاب و خصوصا فصل Mental Chemistry رو از کتاب Language in Cognition اثر Cedrick Boeckx منتشر شده توسط Blackwell در سال 2010 مطالعه بفرمایید!
* فصول Language as a mental organ و The organic basis of language رو از کتاب
The Language Organ: Linguistics as Cognitive Physiology اثر Anderson and Lightfoot منتشر شده توسط Cambridge در سال 2004 را مطالعه بفرمایید!
* فصل The unification problem رو از کتاب
Biolinguistics: Exploring the Biology of Language
اثر Lyle Jenkins منتشر شده توسط Cambridge در سال 2003 را مطالعه بفرمایید.
* بخش Unification of linguistics into the natural sciences شامل دو فصل را از کتاب Variation and Universals in Biolinguistics منتشر شده توسط Elsevier در سال 2004 را بخوانید.
دو مرجع فوق توضیح می دهند که چگونه زبانشناسی با علوم طبیعی چون فیزیک،شیمی، زیست شناسی باید unified گردد!
* کل کتاب Rhyme and Reason: An introduction to Minimalist Syntax اثر Juan Uriagereka منتشر شده توسط MIT Press در سال 1998 را بخوانید تا مجددا ربط فیزیک، شیمی و همچین ریاضیات را به زبانشناسی یاد بگیرید!
این مطلب رو هم از صفحه ی 16 کتاب Biological Foundations and Origin of Syntax منتشر شده توسط MIT Press در سال 2009 نقل می کنم که دیگه حرفی واسه گفتن علیه ربط شیمی به زبانشناسی نمونه:
Within this broad characterization, we would like to draw attention to two approaches which have, perhaps surprisingly, a strongly chemical character. The first is the Minimalist Program of Noam Chomsky (1995), where the crucial operator is Merge, the action of which triggers certain rearrangements of the representation of a sentence. There is a broad similarity between this proposal and chemical reactions (Maynard Smith and Szathmary 1999). An even closer analogy between chemistry and linguistics can be detected in the second approach: Luc Steel’s Fluid Construction Grammar (Steels 2004; Steels and de Beule 2006). Here, semantic and syntactical “valences” have to be filled for correct sentence construction and parsing. We should note that the roots of genetic inheritance are, of course, in chemistry, and that even at the phenomenological level Mendelian genetics was a stoichiometric paradigm, influenced by contemporary chemical understanding (elementary units that can be combined in certain fixed proportions give rise to new qualities). Chemical reactions can be also characterized by rewrite rules. In-depth study is required to consider the ramifications of this analogy: the deeper it goes, the more benefit one can hope from taking the analogy seriously.
به حق چیزای نشنیده! زبانشناسی شیمیای
دقیقا"! درسته! زبان شناسی شیمیایی!
به این فرمول نگاهی بیاندازید تا ملتفت شوید!
LiTaO3 یعنی:
Linguistics lithium tantalum
خیلی خوب بود.جواب چندتا سوال بی جوابمو تو این یادداشت گرفتم. tnx
!You are most welcome
سلام دوست عزیز کار من رو راحت کردی. من امروز میخواستم یه مطلب شبیه مطلب تو بنویسم در دفاع از حرفم اما فعلا لینک میدم به مطلب با ارزش تو که ارزشش رو داره واقعا تو یکی از نشریات وزین چاپ بشه.
ممنون وهاب جان. لطف داری.
با مطالبی در مورد زبانشناسی رایانشیُ انتخاب رشته در ارشد برای زبانشناسی و رشته ی آموزش زبان فارسی به خارجیان به روز هستم سر بزنین.
سلام
من سعیدی هستم. مدیر وبلاگ زبانشناسی همگانی.
از وبلاگتون لذت بردم. اگر اجازه میدهید شما را لینک کنم.
با تشکر از شما.اولین بار است که به وبلاگ شما سر می زنم .خیلی جالب است.موفق باشید و نویسا
ممنونم دوست عزیز.