پاره متن های زیر، قسمت هایی از رمان Brave New World اثر Aldous Huxley هستند که ازشون خوشم اومده.
مدیر صبر کرد تا با شادمانی غرق کارشان شدند. آن وقت گفت :"خوب تماشا کنید" و دستش را بالا برد و علامت داد . سرپرستار که آن طرف اتاق٬ کنار صفحه کلید ایستاده بود، اهرمی کوچک را به پایین فشار داد. صدای انفجار برخاست. سوت خطر به صدا در آمد٬ تندتر و باز هم تندتر شد. بچه ها تکان می خوردند و جیغ می کشیدند. صورتهاشان از وحشت دگرگون شد. حال دوباره بچه ها را به جلوی گلها و کتابها فرستادند. به محض دیدن آن گلها و کتابها بچه ها از ترس کز کردند و صدای زوزشان ناگهان زیاد شد.
مدیر پیروزمندانه گفت: تماشا کنید! تماشا کنید!
آنها با آنچه روانشناسان معمولا نفرت غریزی از کتاب و گل می گویند بار می آیند. انعکاسها همیشه مشروط است. بچه ها در تمام عمر از شر کتابخوانی و گیاهشناسی در امان می مانند!
سلام دوست عزیز دوباره به وبلاگ شما اومدم وبلاگ شما واقعا زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما
این کتاب رو خیلی وقت پیش البته چند بار خونده بودم. کتاب خیلی جالبییه . به نظر میاد که هاکسلی ۶۰ سال بعد از خودشو پیشبینی کرده بوده. یه حسی بم میگفت آپی. اومدم و دیدم که هستی.
این روزا درس دارم وگرنه نتو به هم میریختم.
سپاس! تفکر برانگیز بودند.