Apocalypse Press

My post-apocalyptic notes

Apocalypse Press

My post-apocalyptic notes

پشت منو تیزی اینا زن و شوهرن
تو این قافله حرومیا بام همسفرن
که پشت هر لبخندشون کمینه
یه گرگه، شرمندم دنیا اینه
دست میدن و دلا پر از زخم و کینه
خاکی باشی می شاشن روت، فکر میکنن زمینه
نزنی، اونا میزنن، ضربات سنگینه
قدم بذاری یا ورداری زیر پات مینه
شک به تنها چیزی که دارم اعتماده

از اینا که خوبن و ملو دورم زیاده...


- شاهین نجفی


نظرات 1 + ارسال نظر
al یکشنبه 4 اردیبهشت 1390 ساعت 23:29

به به! این شاهین نجفی انگار درداش تمومی نداره و دردای ما رو می خونه... دمش گرم!
***
دایی جان فیل*تر بوکواچش! اصن خار نوکواچش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد